بازار سهام در روزهای پایانی سال همچنان غرق در رکود است اما فعالان این بازار امیدوارند در سال جدید رونق به بورس بازگردد. در این بین رئیس سازمان بورس هم بسیار امیدوار است تا گره کور بورس بازشود و دوباره روزهای خوب به تالار شیشهای برگردد. به این بهانه با محمد فطانت که چندماهی از آمدنش به سازمان بورس میگذرد، درباره اوضاع و احوال بازار به گفتوگو پرداختیم و اینکه اصلاً چه شد که در این شرایط سخت و حساس بورس قبول کرد سکان هدایت مدیریت بازار سرمایه را بر عهده بگیرد و با تمام تلاشهایی که در راستای حل مشکلات بازار انجام داده است با وجود ریسکهای سیستماتیک چون کاهش قیمت نفت و پارامترهای بیرونی چون مسائل سیاسی آیا در سال جدید بورس میتواند بازدهی منفی خود را جبران کند. او که قرار بود در میزگردی با حضور چند تن از مدیران دولتی و بورسی به سوالات هفته نامه تجارت فردا پاسخ دهد اما به علت مشغله کاری نتوانست در آن میزگرد حضور پیدا کند اما در فرصت دیگر در قالب این گفتوگو به تشریح وضعیت بازار و مشکلات آن پرداخت و در پایان نیز در پیشبینی روند بورس در سال 1394 امیدواری داد که بازار سرمایه پتانسیلهای زیادی برای رشد دارد و به آینده امیدوار است.
چرا در این شرایط سخت و حساس بازار سرمایه پیشنهاد ریاست سازمان بورس را قبول کردید؟
اگر بخواهم به درستی به این سوال پاسخ بدهم باید بگویم آمدنم به سازمان بورس تکلیف شد. البته نمیگویم علاقهمند نبودم این سمت را قبول کنم، ولی کارهای بسیاری را در بانک ملی شروع کرده بودم و دوست نداشتم این کارها نیمهتمام باقی بماند. به خاطر همین ترجیح میدادم به عنوان عضو هیاتمدیره بانک ملی همچنان به فعالیتم ادامه دهم تا کارهایم که مدت طولانی برای آنها برنامهریزی کرده بودم، نیمهتمام رها نشوند. اما با توجه به اصرارهایی که وجود داشت و مهمتر از آن قبل از اینکه تصمیمگیری نهایی انجام شود این خبر رسانهای شد و حتی تمام رسانهها نوشتند که «آقای صالحآبادی به بانک توسعه صادرات میرود و فطانت به بورس میآید»، اینها باعث شد در عمل انجامشده قرار بگیرم و در نهایت بپذیرم که به سازمان بورس بیایم. البته تاکید کردم من هم علاقهمند بودم به بازار سرمایه بیایم تا شاید بتوانم در این شرایط سخت بازار منشاء اثر باشم.
بازار سرمایه بازاری بسیار تاثیرگذار در اقتصاد کشور بوده و طی سالهای اخیر با رشد قابل توجهی مواجه شده است و نمیتوان دستاوردهای آن را زیر سوال برد. برای شخص خودم آمدن به سازمان بورس فرصت مغتنمی است، اگرچه من با بازار سرمایه بیگانه نبودم و قبلاً در این بازار تجربه مدیریتی داشتم. اما به خوبی میدانستم مدیریت در عالیترین نهاد بازار سرمایه کار بسیار سختی است آن هم در شرایطی که انتظارات بالایی از رئیس سازمان بورس وجود دارد و همه توقع دارند رئیس این سازمان یکتنه تمام مشکلات صنایع و مسائل سیاستگذاری را حل کند و اینکه نگذارد اتفاقات غیرقابل پیشبینی مثل کاهش قیمت نفت بازار را تحت تاثیر قرار دهد. به هر شکل با توجه به تصمیمات مسوولان امر در وزارت اقتصاد و شورای عالی بورس در نهایت سکان هدایت سازمان بورس به من سپرده شد و دیگر رسماً وارد گود بازار سرمایه شدم.
البته همه شما را بیشتر به چهره بانکی میشناسند و وقتی به سازمان بورس آمدید برخی کارشناسان معتقد بودند انتخاب یک مدیر بانکی برای بازار سرمایه مناسب نیست.
من از گذشته دور در بازار سرمایه فعال هستم. همانطور که میدانید موسس شرکت تامین سرمایه لوتوس پارسیان بودم و مدتی هم مدیرعاملی این شرکت را بر عهده داشتم. پس درست نیست درباره من اینگونه قضاوت شود که تنها در حوزه بانکی تجربه مدیریتی داشتهام. البته معتقدم دو بازار پول و سرمایه مکمل هم هستند و میتوان از تجربیات و تخصص حوزه پول در بازار سرمایه نیز بهره برد. این دو بازار اگرچه رقیب هم به شمار میروند، میتوانند همدیگر را تقویت کنند.
شما اشاره کردید سهامداران از سازمان بورس انتظارات بسیاری دارند که شاید برآورده کردن همه این انتظارات به تنهایی توسط این رئیس امکانپذیر نیست. اصلاً انتظارات از سازمان بورس باید بر چه اساسی باشد؟
سازمان بورس با توجه به تغییراتی که در سالهای اخیر رخ داده است در حلقه اقتصاد کشور نهادی نوپاست. باید جایگاه آن در تصمیمگیریهای اقتصادی کشور پررنگتر شود. اگر این اتفاق رخ دهد ما میتوانیم قبل از اینکه تصمیمات در هریک از صنایع گرفته شود اگر آن تصمیمات بر بازار سرمایه اثر منفی دارد حداقل با بحث و تبادلنظر آن موارد را اصلاح کنیم. هر اندازه جایگاه بازار سرمایه در تصمیمگیریهای اقتصادی پررنگتر باشد به همان میزان نیز این سازمان میتواند به انتظارات پاسخ دهد. اما اینکه هریک از بخشها درباره صنایع مجزا تصمیمگیری کنند و شرایط بازار سرمایه را در نظر نگیرند در نتیجه اتفاقاتی رخ میدهد که باعث خواهد شد بازار سرمایه با مشکل مواجه شود. نمونه آن تصمیماتی بود که درباره پتروشیمیها و بهره مالکانه در اواخر سال 1392 اتخاذ شد و افت قابل توجه ارزش سهام شرکتها در این صنایع تاثیرگذار را رقم زد. از طرف دیگر باید این امر در اقتصاد کشور نهادینه شود که بهترین مکان برای تامین مالی بنگاههای اقتصادی بازار سرمایه است. بنابراین علاوه بر اینکه باید در بازار ثانویه خرید و فروشهای سهام انجام شود، باید بحث تامین مالی هم در کنار بازار اولیه مهم شمرده شود. همیشه دغدغهام این بوده که تامین مالی و بازار اولیه هم در کنار بازار ثانویه رشد پیدا کند. خارج شدن از بانکمحوری نیازمند تقویت زمینه تامین مالی در بازار سرمایه است. باید همگان این پتانسیل بازار سرمایه برای تامین مالی بنگاههای اقتصادی را جدی بگیرند. همانطور که تاکید بازار سرمایه میتواند کمکهای بسیاری به بازار پول داشته باشد و حتی در تعیین نرخ سود بانکی مناسب هم به این سیاستگذاران نظام پولی یاری رساند.
فعالان بازار سرمایه معتقدند سازمان بورس در سالهای اخیر به جای حمایت بیشتر در بازار دخالت کرده و رفتارهای قیممآبانه با فعالان بازار داشته است. نمونه آن مصادیق حجم مبنا، دامنه نوسان، توقف نمادها، گره معاملاتی و... است. در حقیقت با این اقدامات سازمان بورس در گذشته به نوعی نقدشوندگی بازار زیر سوال رفته است. شما تا چه اندازه این انتقادها را وارد میدانید؟ حتی برخی فعالان بازار معتقدند سازمان بحث نظارتی را با دخالت کردن اشتباه گرفته است.
سازمان بورس نهاد ناظر بازار سرمایه است و به تناسب این نقش باید بر تمام ارکان بازار نظارت داشته باشد. اما شیوه نظارت باید به شکلی باشد که با دخالت کردن در بازار به اشتباه گرفته نشود. نظارت باید مانند تنفس هوا در فضا عمل کند. یعنی دائمی و در همه جا حاضر باشد و باید نامحسوس عمل کند تا باعث ایجاد آرامش در بازار شود. اینکه سازمان بورس بهعنوان نهاد ناظر در انتهای مسیر بایستد و امر و نهی کند کار درستی نیست. من شخصاً به نظارت همهجانبه، دائمی و برخاسته از متن فرآیندهای کاری در بازار معتقدم. به عبارت دیگر ما به عنوان نهاد ناظر بازار باید حضور دائمی و دقیق در بازار داشته باشیم و کنترلهای لازم را انجام دهیم. اما اینکه نظارتها و کنترل تا چه میزان بجا و منطقی است و تا چه میزان غیرمنطقی و به نوعی دخالت محسوب میشود باید مورد بررسی و کارشناسی قرار گیرد.
باوجود نظارتهایی که شما از آن سخن میگویید اما شاهد انجام برخی از تخلفات در این بازار هستیم که تعداد آنها کم نیستند و از جمله میتوان به تبانی کردنها، افشای اطلاعات نهانی قبل از انتشار در سامانه کدال یا انتشار اطلاعات غلط در بازار اشاره کرد. برای مقابله با این تخلفات در قانون مجازاتهایی چون حبس در نظر گرفته شده است اما در عمل شاهدیم سازمان بورس تاکنون با متخلفان برخورد جدی انجام نداده است. در این زمینه شما معتقدید این سازمان با متخلفان چگونه برخورد خواهد کرد؟
معتقدم نظارت فقط با بگیر و ببند، پلیس، دادگاه و قوه قضائیه همخوانی ندارد. همانطور که تاکید کردم بخش عمده نظارتها در بازار باید غیرمستقیم صورت گیرد. اگر میخواهیم نظارتها در بازار اثربخش باشد باید تا حد امکان از برخوردهای قهری در بازار بپرهیزیم. نظارتها اگر با شیوه صحیح و نامحسوس انجام شود به ایجاد فضای رقابتی سالم در بازار کمک میکند. البته اگر لازم باشد باید حتماً از قوه قهریه استفاده کرد ولی آخرین راهحل میتواند جریمه کردن افراد متخلف و معرفی آنها به دادگاه و قوه قهریه باشد. طبیعتاً سازمان بورس در این زمینه با متخلفان بسیار جدی برخورد میکند و حتی موارد بسیاری از تخلفات بوده که به کمیته متخلفان سازمان معرفی شدهاند و اقداماتی در این زمینه انجام شده است. البته تعدادی از این پروندهها که کمیته تخلفات بررسی کرده و تخلفات آنها سنگین است به قوه قضائیه ارجاع داده شده است. با این حال معتقدم باید ابزارهای نظارتی را به گونهای در بازار تقویت کنیم که در موارد نادر به برخوردهای اینچنینی نیاز باشد. اما در زمینه افشای اطلاعات نهانی شرکتها باید تاکید کنم ما اطلاعاتی را که از شرکتها میگیریم آنهایی که نیاز به بررسی ندارند، بهصورت مستقیم و در لحظه، توسط ناشر در سامانه الکترونیک کدال منتشر میشود. البته در حال بررسی این شیوه نیز هستیم تا به محض اینکه هر نوع اطلاعات توسط ناشر منتشر میشود قبل از اینکه حتی نیازی باشد که ما بررسی خاصی روی آن انجام بدهیم آن اطلاعات را در اختیار عموم از طریق کدال قرار دهیم. البته هنوز در این زمینه به جمعبندی کامل نرسیدهایم و باید تمام جوانب امر سنجیده شود. چراکه ممکن است از این مساله سوءاستفاده شده و اطلاعاتی منتشر شود که باعث گمراه شدن بازار شود. به هر حال ما به دنبال اجرای روشی هستیم که فاصله ارسال اطلاعات ناشران تا انتشار آنها بر سیستم کدال را به صفر برسانیم. در عین حال معتقدم پرسنل سازمان بورس کاملاً امانتدار و صادق هستند و امکان ندارد که درز اطلاعاتی در اینجا رخ دهد.
در زمینه حمایت دولت و سازمان بورس از بازار آن چیزی که به ذهن عامه مردم میآید حمایت قیمتی است یعنی احساس میکنند زمانی که بازار منفی است باید سازمان وارد شود و قیمتها را بالا ببرد. این مساله به نوعی همان دستکاری شاخص است که در سالهای اخیر سازمان بورس در مظان اتهام قرار دارد. آیا بهتر نیست دولت و سازمان بورس شفافسازی کنند که منظور از حمایت بازار سرمایه چیست؟
حمایت از حقوق صاحبان سهام خصوصاً سهامداران خرد از وظایف قانونی سازمان بورس است. حمایت از بازار به این معنی است که وقتی میبینیم نهاد یا بخشی درباره صنایع تصمیمی اتخاذ میکنند که یقین داریم آن تصمیم غلط است و اثر منفی بر بازار میگذارد سازمان بورس وظیفه خود میداند که در جهت حمایت از بازار تمام تلاشاش را انجام دهد تا آن تصمیم اصلاح شود. البته معتقدم باید نقش و وظایف سازمان بورس برای تمام فعالان بازار و سرمایهگذاران بازتعریف شود تا همه بدانند چه انتظارات منطقی میتوانند از سازمان بورس داشته باشند. این امر باعث خواهد شد تا تعامل و اعتماد بین سهامداران و نهاد ناظر افزایش یابد. به همین جهت از زمانی که من به سازمان بورس آمدهام حمایت از حقوق صاحبان سهام و سرمایهگذاران را اینگونه تفسیر کردهام که ابتدا به دنبال شناسایی مشکلات صنایع و مجموعه عواملی که بر فضای کسب و کار تاثیر میگذارد، باشیم. بنابراین در این مدت اندک حضورم در سازمان بورس تلاش کردهام تعاملات و هماهنگیها را در این زمینه انجام دهیم. در برخی از صنایع چون پالایشگاهیها با هریک از نهادهای مربوطه به تعامل پرداختیم و خوشبختانه موفق شدیم مشکلات را تا حد زیادی حل کنیم تا شاهد انجام مقدمات لازم برای بازگشایی نماد این شرکتها پس از ماهها توقف در بازار سرمایه باشیم. از طرف دیگر طبیعتاً ارتباط مناسب و هماهنگیهای لازم بین قوا میتواند زمینه حمایت اصولی را برای بازار ایجاد کند. منظور ما به طور شفاف از حمایت بازار سرمایه این مواردی است که مطرح کردم. در یک جمله هم اگر بخواهم بگویم باید تناسب و هماهنگی در تصمیمگیری در بخشهای مختلف اقتصاد کشور ایجاد شود که نتیجه آن باعث میشود تا تصمیماتی که بر بازار اثر منفی میگذارد به حداقل برسد. بنابراین از نظر بنده اگر مباحث و مشکلات شرکتها برطرف شود و وضعیت بنیادی صنایع بهبود یابد، نماگرهای بازار از جمله شاخصها هم به تبع آن بهبود خواهد یافت.
برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند ضعف سواد مالی سرمایهگذاران در بازار سهام باعث شده تا به بازار سرمایه کوتاهمدت نگاه کنند و همیشه انتظار کسب بازده بالا از این بازار داشته باشند به همین جهت انتظار دارند به هر طریقی وقتی بازار با ریزش مواجه میشود دولت از شاخص حمایت کند و نگذارد بازار افت کند تا آنها متضرر شوند. سازمان بورس در زمینه ارتقای فرهنگ سهامداری چه نقشی دارد؟
خوشبختانه سرمایهگذاران و سهامداران حرفهای بازار به ویژگیهای بورس کاملاً آشنا هستند و به خوبی میدانند در هر شرایطی باید چگونه رفتار کنند. وقتی بازار با افت مواجه میشود و قیمتها کاهش مییابند، حرفهایهای بازار میدانند این کاهش، میتواند فرصت خرید هم برای آنها ایجاد کند. و یا آنها بهخوبی میدانند چه زمان برای فروش سهم مناسب است. اما به هر حال بازار تنها سهامداران حرفهای ندارد، بسیاری از سهامداران تازهوارد هستند ما باید زمینه افزایش دانش سهامداری افراد جدید در بازار را افزایش دهیم. به هر حال هر فردی هر سطحی از دانش در اختیار دارد که قابل ارتقاست. قطعاً فرهنگ سهامداری و ارتقای دانش مالی تازهواردان بازار از جمله عواملی است که میتواند به توسعه بازار بسیار کمک کند و در مقابل نیز سرمایهگذاران نیز کمتر تحت تاثیر جو روانی قرار میگیرند و با انتشار هر خبری در بازار سریعاً به خرید و فروش هیجانی دست نمیزنند. به هر میزان در این زمینه تلاش شود قطعاً به نفع اقتصاد کشور است. معتقدم باید زمینه آشنایی با دانش مالی و سرمایهگذاری را از مدارس برای دانشآموزان آغاز کنیم. به همین خاطر اخیراً در زمینه توسعه سواد مالی یا دانش سرمایهگذاری با آموزش و پرورش همکاریهایی آغاز کردهایم و دیپلم بورس در شاخه کاردانش ایجاد شده است. همچنین در زمینه رشد فرهنگ سهامداری کتابهای مختلفی در سطحی متفاوت از آموزش مقدماتی تا حرفهای منتشر کردهایم. معتقدم اقتصاد و فرهنگ کاملاً با هم آمیخته و عجین هستند ما برای رشد اقتصادیمان حتماً باید فعالیتهای فرهنگی، آموزشی و تحقیقاتیمان را در تمام بخشها به ویژه بازار سرمایه رشد و توسعه بدهیم و این کار هم باید دائمی و فراگیر باشد.
شما اشاره کردید باید جایگاه سازمان بورس در تصمیمگیریهای کلان اقتصادی پررنگ شود تا شاهد اتخاذ تصمیماتی نباشیم که اثر منفی بر بازار بگذارد و افتهای سنگین شاخص را رقم زند. در این زمینه سازمان بورس چه اقداماتی انجام داده است؟
در مکانیسم تصمیمسازی و تصمیمگیری باید همه ما یک رویکرد داشته باشیم و در این حالت باید همه مولفهها در نظر گرفته شوند. معتقدم راههای اقتصاد نهایتاً به بورس ختم میشود و اگر قرار باشد اصلاحی در اقتصاد انجام شود با تحلیل وضعیت بورس این امر میسر است. معتقدم با آسیبشناسی دقیق میتوان مشکلات را در سطوح بالاتر مرتفع کرد. به همین علت کمیته ثبات بازار سرمایه راهاندازی کردیم تا هم آسیبشناسیها را انجام دهد و هم در سطوح بالاتر هماهنگیها با دیگر بخشهای اقتصادی را انجام دهد. نمونه آن در بورسهای منطقه و حتی دنیا نیز وجود دارد. حالا اسم آن کمیته ثبات بازار سرمایه نیست اما وظیفهاش شبیه همین کمیته است که در حقیقت ماموریت دارد آرامش در بازار ایجاد کند. در این راستا کمیته ثبات بازار سرمایه، هماهنگیها را در سطوح مختلف ایجاد میکند و اگر مشکلی در تصمیمگیریها به وجود میآید سریعاً پیگیریهای لازم را انجام میدهد تا از هرگونه ورود شوک به بازار جلوگیری کند. حتی در تلاش هستیم در برنامه ششم نقش این کمیته پررنگتر شود. این کمیته با حضور معاون اول رئیسجمهور و بعضی از اعضای کابینه شکل گرفته است و زیرمجموعههای مختلفی دارد که در هریک از آنها مشکلات و مسائل صنایع مختلف بورسی مورد مطالعه قرار میگیرد و در نهایت در جمعبندیهای لازم انجام میشود و درباره آنها تصمیمگیری میشود.
با این اوصاف چه پیشبینیای از بازار سهام در سال آینده دارید؟
همانطور که قبلاً هم اشاره کرده بودم، بازار سرمایه پتانسیلهای زیادی برای رشد دارد و در حال حاضر، اکنون دیگر اثرات ریسکهای سیستماتیک مثل کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی و مسائل سیاسی تا حد زیادی کاهش یافته است، لذا امیدوارم آینده خوبی را برای بازار سرمایه در پیش رو داشته باشیم. من امیدوارم شما چطور؟
ا